دیشب وقتی خبر آزادیش را شنیدم، بقدری خوشحال شدم که از منزل پدری مستقیم به دیدارش رفتم، یکی از روحانیون نیز آنجا بود، به او گفتم: " آنچه از اخلاق بر منابر می گویید، احمد رضا یوسفی عامل آن است" او نمونه اخلاق در بند 350 بود، جوانی کوشا و ساعی و مودب و اندیشمند، کلاس های کامپیوتر او فراموش نشدنی است.
به مادرش گفتم: " دیگر آشپزی نکنید، آشپزی احمد رضا در بند بی نظیر بود، هر چند من اعتصاب غذا بودم و از دستپخت او محروم، اما بوی غذای و سفره آرایی او حکایت از طعم و کیفیت غذا داشت، باقالی پلو با مرغی که سحر درست کرده بود هوش از سر انسان می برد! "
یادش به خیر، چه روزگاری بود، در کنار یاران! و اینک احمد رضا پس از دو سال سختی و مرارت و رنج و تعب -که همسرش دو سال دوران نامزدی را در تنهایی گذراند - به خانه آمده است، او هم گناهی نداشت جز بی گناهی...!
او از بچه های اتاق 7 بود، اتاقی که نوبت قبل در دورانی که " محمد رجبی" وکیل بند بود مرا به آن اتاق برد و کف خواب بودم، آن موقع می گفتند اتاق ژنرال ها !
نوبت بعد که " مقیسه" وکیل بند بود، مرا به اتاق هشت راهنمایی کرد و اسم اتاق هفت را گذاشته بودند " وال استریت"! حال چرا بماند...!
با آرزوی آزادی همه اسیران دربند
مهدی خزعلی
1391/3/21
< قبلی | بعدی > |
---|